ایـn روزا دُنیام اَز هَمیشه خالی ترهـ !
↓
خالی اَز خــــوشــی
خالی اَز خـــَنـدهـ
خالی اَز بَــهـونـه
خالی اَز حـــرفـــ
خالی اَز رِفــــیق
خالی اَز هَـمـدم
خالی اَز هَـمـزَبـوn
خالی اَز •••♥•••♥
↓
ایـn روزا دُنــیـام پــُر اَز خــالــیِ !
#لَعنَتــــ-به-اینــ-زَمونـه ای کــه ...
#مَرد-بودن دَرد داره !
#نا-مَرد-بودن کیف داره !
#لَعنَتــــ-به-اینــ-زَمونـه ای کـه ...
#خُوبی-کردن تاوان داره !
#بَدی-?ردن احترامـ داره !
↓
↓
مَــن هــَر روز یــک آرزو ندارمــ !
مَــن #تَنــها یــک آرزو دارمـ !
شــَبی بخوابمــ وَ دیگــر بلند نَشَوَمـ !
بعضی وقتا دِلت میخواد برے ....
نـہ میــدونـے #کجا !
نـہ مــــــیدونـے #با-کی !
نـہ میدونـے #تهِ-این-رفتن-چیهـ !
دِلِت نمیخواد حتـے سر بگردونیو ببینــے ...
تو این #نبودت داره چــے میشـہ !
#هیچی-نمیشنوی !
#فـقط-میـــری !
#مــــیـری !
اِنقدر دور میشـے کـہ یادِت میره کُجا بودے !
هرکے نگات میکُنـہ فقط #صورت-مات-و-مبهوتت رو میبینـہ !
دِلِت میخواد یـہ عُمر #سکوت کُنـے !
#هیـچی-نـگــــی !
#بـازم-بـــــری !
#رد-بشی !
از همـہ فرصتهاےِ #خوب !
آدمـــــــــهاےِ #خوب !
زندگیـاےِ #خوب !
#دِلِت-میخـــواد-بری ...
وَلـے بخــاطرِ کسایــے کـہ #دوسِشـون-داری نمیتونــے !!!
رُو چــو بــــہ ایــوانِ طلا میــکُنــم ...
نالــہ کُنان #رضا #رضا میــکنــم ...
قهر مَـکُن با مـَـنِ دَرد آشنا ...
اِذنِ دُخــولــے کــہ گــدایــم گــدا ....
اِے پسر سبز قباےِ #علی ...
دَر تو بُوَد جود و عطاےِ #علی ...
قهر مَــکُن ، آقــآ قــربــونِ چــشاتـــ بشــم
قهر مَکُـن با مـَـنِ درد آشنا
نگاهـے کـن بـه #پـاییزی-ترین-رویــا یِ دیروزتــــ ...
زمانے را بـه یاد آور کـه #شب-هایتـــ-پریشـان بود ...
و یادِ مَـن بسان سربے داغ بـه روی #چشم-هایِ-غمگینتــ عَطَش میریختــ ...
بـه یاد آور زمانِ #تلخِ-رَفتـن را ...
همان شبــ را ، کـه با اَندوهِ صدایِ #بُغضِ-مَـن ، خورشیـد را میـدیـد ...
صبح وقتے مرا دیـدے نمیـدانـم کـدامین حس بـه مَـن میگُفتـــ :
تو هــم #غمـگین-و-تنهـایی ، ولے اَفسوس #غرورتــــ باز هـم میخنـدیـد ...
تو رفتے ... صدایِ #گام-های-خسته-اَت ?َر آسمان پیچید ...
و #تنها حسرتے از آن همــه #رویـا نصیبــم شــد !
»» روزِ پـاییزیِ میلادِ تــو دَر یـادَم هستـــــ ««
حقیقت گــُمــ نشده ...!
#تکهـ-تکهـ شده به اسم #معرفتــــــ ...
اُفتاده دست #دوستایِ-بی-معرفتـــ ...
با اینکهـ #یادی-اَزَمـــون نمیکننـــ !...
»» اَمــّـــــا بازمــ دوسشون داریمـ ! ««
سوگنـد به مویِ تو که از کویِ تو رفتیم
از کویِ تو آشفته تر از مویِ تو رفتیم
بگذار بمانند ، حریفان همه چون ریگ
ما آبِ روانیم که از جویِ تو رفتیم
وصلِ تو به آن منّت جانکاه نَیَرزید
تا دوزخ هجرِ تو ، ز مینویِ تو رفتیم
چون آن سخن تلخ که ناگاه شبی رفت
از آن لب شیرین سخنگویِ تو رفتیم
ای عود شبی ما و تو را سوخت به بزمی
هنگام سحر حیف که چون بویِ تو رفتیم
زین بیش نماندیم که آزارِ تو باشیم
چون عاشقی و دوستی از کویِ تو رفتیم
این راه خم اندر خم چون موی سیاه را
بی پرتو آن چهره دلجویِ تو رفتیم
گفتیم که رفتیم ، کجا ؟
»» آه ... چو خطی در دایره از سویِ تو ، تا سویِ تو رفتیم ««
حالم بد است ای مردم ، حالم بد است
از رفتارهایتان حالم بد است
از طرز رانندگیتان
از صفهای صد شاخه تان
از هجوم تاتارگونه تان به
جعبه خرما یا شیرینی خیرات شده
از برخورد و نگرش تان نسبت به جنس مخالف
از داشتن غیرتهای بی مورد راجع به خواهر و مادرتان
و بی غیرتی محض راجع به عزیزان دیگران
از تحلیلهای سیاسی و اقتصادیتان در تاکسی
از رد و بدل کردن بلوتوث های غیر اخلاقی
از زیر پا گذاشتن حریم خصوصی دیگران
از آشغال ریختنتان در خیابان
از قابلیتتان برای تبدیل صحنه تصادف به محل قتل
از بی تفاوتیتان نسبت به خونهای ریخته شده بر کف خیابان
از نشستن در خانه هایتان و دنبال کردن اعتراضات از ماهواره
از عملهای زیبائی
از یکی نبودن حرف و عملتان
از تعارفهای بی موردتان
از غیبت کردنهای کثیرتان
از تغییر نظرهای یک ساعته تان
از بی تفاوتیتان نسبت به کودکان کار
از جو حاکم بر ورزشگاه هایتان
از مرگ بر گفتنها و درود فرستادنهای بی پشتوانه تان
از عشقهای یک شبه تان
از انتخاب دوست پسرتان بر مبنای نوع خودرواش
از چاپیدن یکدیگرتان
از قسم ها و دروغهای بی حد و حصرتان
از بی مطالعه بودنتان
از تن دادن و دل ندادنتان
از ذوب شدنتان در فرهنگ غرب
و فراموش کردن زبان مادریتان
از رفتارهایتان در پاتایای تایلند و آنتالیای ترکیه
از عدم رعایت نظافت شخصیتان
از فروختن شرفتان به قیمت
یک سال محصولات شرکت ساندیس
از مدرک گرا بودنتان
از کلاس گذاشتنهای بی موردتان
از جوکهای قومیتیتان
از نژاد پرستیتان
از خواب دو هزار و پانصد ساله تان
از ادعاهای گزافتان راجع به مشاهیر ایران
و ندانستن تاریخ تولدشان
از مصرف گرا بودنتان
از قسطی خریدن بنز برای فخر فروشی
از رقصیدنتان در مهمانی با روسری
از خوردن مشروب بعد از اقامه نماز
از کجا بگویم ...از چه بگویم
که حالم بد است، خیلی هم بد است
.: Weblog Themes By Pichak :.