عمریست اسیر حرف مردم هستیم ، درگیر  همین سوء تفاهم هستیم

این شکل جدید انتظاری کهنه ست ، ما منتظران دست دوّم هستیم

غیر از صف نان بیا و صف پیدا کن ، از این همه پوچی تو هدف پیدا کن

اینجا همه کشته مرده اَت میباشند ، یک آدم زنده اینطرف پیدا کن

راحت همگی به راحتی تن دادیم ، یک مشت شعار نامعیّن دادیم

هر هفته غروب جمعه ها ما  تنها ، آموزش منتظر نشستن دادیم

امروز تنور کرکسی ها گرم است ، بازار تمام ناکسی ها گرم است

دلسرد نباشد گل نرگس از ما ، وقتی سرمان به اطلسی ها گرم است !؟

حقّ همه چی ریز مشخص شده است ، با صندلی و میز  مشخّص شده است

حالا تو میائی که چه کاری بکنی ؟ تکلیف همه چیز مشخّص شده است

این قصه پیچیده زیادی ساده ست ، خواهی و نخواهی اتّفاق افتاده ست

ما منتظر شما نخواهیم نشست ، چون  وام عدالت همه آمادست

غائب شده منکر حضورت هستیم ، دلباختگان کر و کورت هستیم

ما ملّت هفتادو دو میلیون نفری ، یک ، یک همه مانع ظهورت هستیم

انگار نه انگار شما را داریم ، وقتی همگی حقّ مداوا داریم

ما-منتظر-شما-نخواهیم-نشست ، زیرا-خودمان-زیادی-آقــا-داریم !




تاریخ : یکشنبه 93/5/19 | 2:0 عصر | نویسنده : محمدرضا باقری |